دعوا بر سر نیم پرس سیرابی، قرار دعوای اراذل و اوباش و تخریب خودروهای مردم و خرید یک قبضه اسلحه برای تامین امنیت توسط شروری که خود چندین سابقه درگیری و زورگیری دارد از جمله مهمترین پرونده های سازمان اطلاعات پلیس تهران بود که به شناسایی و دستگیری منجر شده است.
گروه انتظامی زنان و دختران مسلمان – مریم عرب انصاری: دعوا سر یک پُرس سیرابی بود! شاید باورتان نشود اما کار به نقص عضو کارگر طباخی انجامید. قضیه مال امروز و دیروز نیست؛ مال چندین ماه قبل است؛ درست شب عید فطر حوالی ساعت۱۲:۳۰ شب. یک جوان برای خوردن سیرابی به طباخی میرود. سفارش یک پرس سیرابی میدهد اما وقتی سیرابی را میگیرد، سر اینکه این یک پرس است یا نیم پرس، دعوایشان میشود؛ اول دعوا، لفظی بود اما کار به جایی رسید که در ساعتی بعد با چوب و چماق و تیزی، قمه و شوکر برقی به جان هم میافتاده و خون و خونریزی به راه انداختند تا جایی که کارگر طباخی با ضربه تیزی نقض عضو شده و انگشت شست پایش از کار می افتد.
سرهنگ سعید راستی معاون عملیات سازمان اطلاعات پلیس تهران در گفتوگو با خبرنگار انتظامی زنان و دختران مسلمان در تشریح حادثه رخ داده با نمایش فیلم دوربینهای مداربسته و درگیری حاصل در طباخی اظهار داشت: درگیری واقعا سر یک پرس سیرابی آغاز شد؛ این آقا که متهم است و اینجا ایستاده با گفتن اینکه قانون شهرک راهآهن را خودش تعیین میکند با آمدن و پیوستن برادرانش با قمه و تیزی به جان این کارگر میافتد. طباخی را به هم میریزند تا جایی که زن و بچه مردم که در مغازه بودند از ترس فرار میکنند. این پسر هم که شاکی است انگشت پایش نقص عضو پیدا کرده است. با متهم پرونده صحبت میکنم؛ ادعایش از شب حادثه کمی متفاوت است. می گوید:مدیر رستورانی در زعفرانیه هستم و سابقهای هم نداشته ام.
میپرسم واقعا دعوا سر یک پرس سیرابی بود؟ با ناراحتی میگوید: خانم من یک پرس سیرابی سفارش دادم اما این آقا به اندازه نیم پرس کشید. اعتراض کرده و گفتم آقا این کمفروشی است، او هم گفت همین که هست. من هم گفتم دارید کمفروشی میکنید و من هم اعلام میکنم. همین که داشتم بیرون میرفتم همین کارگر طباخی با یک نفر دیگر با چوب ریختند روی سرم. همان موقع برادرم زنگ زد که چرا نیامدی. گفتم این اتفاق افتاده و الان دارم کتک میخورم انگار اینها دعوا دارند. با برادرانم که برگشتیم همین کارگر طباخی و یک نفر دیگر در ماشین کنار پیاده رو منتظر بودند. تا ما را دیدند با چوب به ما حمله کردند. ما هیچ چیز نداشتیم فقط من یک چاقوی ریز داشتم. در همان وسط که با چوب به کمرمان میزدند و سرم را پایین آورده و کمرم خم بود که چوب به صورتم نخورد من هم با چاقو ضربه زدم… باور کنید خودشان دعوا را شروع کردند. …حکایت شاکی پرونده هم فرق دارد. او هم به دوربینهای مداربسته اشاره میکند و میگوید: من نقص عضو شدهام سر اینکه این آقا با ادعای آنکه حاکم شهرک راه آهن است مرا زیر باد کتک گرفته و چند نفری بر سرم ریختند و با چاقو و قمه و حتی شوکر مرا زخمی کردند. *** پرونده دوم: متهم زورگیری برای امنیت خودش اسلحه خرید! با اسلحه دستگیرش کردهاند؛ اما ادعایش این است که برای امنیت خودش اسلحه را خریده آن هم به مبلغ 12 میلیون تومان. چون کارش تهیه غذا بوده و برای جابجایی پول نیاز به امنیت داشته است اسلحه خریده است. می گوید: تهیه غذا دارم. یکی دو هفته 300 تا 400 میلیون درآمد دارم. همه را در گاوصندوق میگذارم و هر دو هفته یکبار به بانک میروم. یکبار مورد خفتگیری قرار گرفتم. بعد از آن تصمیم گرفتم اسلحه بخرم تا از خودم محافظت کنم..تا بحال هم به کسی هم شلیک نکردهام.
صحبت که به اینجا میرسد سرهنگ سعید راستی معاون عملیات سازمان اطلاعات پلیس تهران میگوید: مگر کسی هم جرأت میکند که تو را خفتگیری کند؟ همه از تو میترسند! متهم این پرونده هفت تا هشت سابقه دارد، اما با اعتماد به نفس میگوید: من سابقه امنیتی ندارم، سرقت هم نکردهام، مواد مخدر هم نداشتهام، فقط خوب سابقه چند تا درگیری داشتهام! حرفش تمام نشده، سرهنگ راستی میگوید: از آخرین پروندهات بگو، میگوید عفو مشروط گرفتهام. معاون عملیات سازمان اطلاعات پلیس میگوید: راست میگوید. سابقه آخری هم درگیری بوده اما از شاکی رضایت گرفته. دیهاش را داده و عفو مشروط گرفته. به همین راحتی هم بیرون آمد و حالا هم اسلحه خریده تا از خودش محافظت کند، اما یک چیز را نگفته است که آخرین پروندهاش هم زورگیری بوده که با حبس تعلیقی آزاد شده است. صحبت که به اینجا میرسد از سرهنگ راستی میپرسم چگونه این افراد که سابقه زورگیری دارند با حبس تعلیقی و اینقدر راحت از زندان آزاد میشوند؟ وی میگوید: متأسفانه برخی متهمین یا تحت تعقیب پلیس هستند یا از جمله مجرمین خطرناک هستند که از قوه قضائیه تقاضا داریم که در خصوص برخورد با آنها مجازاتهای بازدارنده ترس در نظر گرفته و اعمال کنند. ***
پرونده سوم: کری خوانی و قرار دعوا به عربدهکشی و درگیری و تخریب کشید/ متهمان دستگیر شدند محسن 28 ساله است. با آن قد کوتاه و سر و گردنی که پر از جای بریدگی و ضربه و تیزی است کنار دیگر متهمان در ساختمان سازمان اطلاعات پلیس تهران به صف ایستاده است. سابقه شش سال زندان دارد. از بیست سالگی در زندان بوده آن هم به دلیل درگیری و شرارت. آخرین بار هم در دعوای اراذل و اوباش بوده و میگوید مرا با ماشین زیر گرفتند و رفتند و خودم حالا شاکی هستم.